29ژانویه, 202224/02/2022 Categoriesسروده ها تن فروشی در گورستان تن فروشی در گورستانسروده ی ناهید باقری – گلداشمید زیر سقف خاکستری غروب،محراب خانه: آ تشکده ای خاموش ته صندوق خانه ی غبار گرفته: سجاده ای بسته و فرسوده،پناه گاه چادر نماز نخی مادر بزرگ،یاد عطرهای گریخته ی تربت و گلابو دانه دانه ی تسبیح سادگی. زمان:دفن گاه هیمه های از نفس افتاده ی خلوصو مهربانی بوسه ها و خاطره ها. زیر چتر آسمانی بغض فرو خورده،بر روی لرزه ی دست ها و شانه ها،تشییع می شود هماره، آ زادی،این قامت شرحه شرحه ز بیداد،با رد پای خونی شلاق و سنگسار.و از گلوگاه بیمار منبرها ومناره ها،دمادم صدای عربده می آیدو هر چه پلیدی ست،با نام نامی ” آ یین مردگان”قانون مند می شود! شهر، طعم خون و تعفن بر زبان دارد:دکان های بی قواره ی جهل، دندان هایی کرم خورده در دهان شهر.حراج گاه آ بروست هر دکان،حراج گاه ا نسانیت، انسان.گرمی بازار داد و ستد هرزگی ست.وپشت پیشخوان ها، دست هایی نا پاک و حقیر،شماره می کنند شب و روز،دانه، دانه ی تسبیح مرگ را. و آ ن که دور از هیاهوی دکان ها،منبرها و مناره ها،در گرگ و میش هر جمعه ی ملالت بار،به شوق دیدار عزیزی خفته به گوردسته گلی می آرا ید،تنگ گلابی بر می گیرد، شمعی،چشمانش را چادر نمازی جنبان و نخ نما،روی گور،به تاراج می برد. زیر لحاف خاکستری سحر،شهوت، با فقرهم خوابه می شود،مرگ بامرگ.